شاه چین
نویسه گردانی:
ŠAH CYN
شاه چین . (نف مرکب ) که شاه چیند. که شاه برگزیند و انتخاب کند. || منتخب . || (اِ مرکب ) منتخب از ثمار. (یادداشت مؤلف ). چین اول از میوه و جز آن . بار اول که معظم میوه یا نیکوتر از آن چیده شود. چیدن برگزیده ٔ میوه ٔ درختی را.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
شاه چین کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب )بهترین را گزیدن . (یادداشت مؤلف ). قطف بهترین میوه . (یادداشت مؤلف ). برگزیده ٔ میوه ٔ درختی را چیدن .
شاه چین . [ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پادشاه کشور چین . || (اِخ ) در بیت ذیل از فردوسی مراد افراسیاب است . (از یادداشت مؤلف ) : شد این ...