اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شاه چین

نویسه گردانی: ŠAH CYN
شاه چین . [ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پادشاه کشور چین . || (اِخ ) در بیت ذیل از فردوسی مراد افراسیاب است . (از یادداشت مؤلف ) :
شد این لشکر از خواسته بی نیاز
که از لشکر شاه چین ماند باز.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۰ ثانیه
شاه چین . (نف مرکب ) که شاه چیند. که شاه برگزیند و انتخاب کند. || منتخب . || (اِ مرکب ) منتخب از ثمار. (یادداشت مؤلف ). چین اول از میوه ...
شاه چین کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب )بهترین را گزیدن . (یادداشت مؤلف ). قطف بهترین میوه . (یادداشت مؤلف ). برگزیده ٔ میوه ٔ درختی را چیدن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.