اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شاه ددان

نویسه گردانی: ŠAH DDʼN
شاه ددان . [ هَِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شیر. اسد. لیث . غضنفر. حارس :
به شاه ددان کلته روباه گفت
که دانا زد این داستان در نهفت .

ابوشکور.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.