شاهدة
نویسه گردانی:
ŠAHD
شاهدة. [ هَِ دَ ] (ع ص ، اِ) مؤنث شاهد. ج ، شاهدات و شواهد. رجوع به شاهد شود. || زمین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، شاهدات و شواهد. (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
شاه ده . [ دِه ْ ] (اِخ ) نام دیهی است از دیههای سدن رستاق از روستاهای مازندران . (سفرنامه ٔرابینو ص 126 بخش انگلیسی و ص 168 ترجمه ٔ فارسی...
شاه ده . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه . دارای 287 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت و...