اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شاه گوهران

نویسه گردانی: ŠAH GWHRʼN
شاه گوهران . [ هَِ گ َ هََ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گوهر بس گرانمایه بود. (فرهنگ جهانگیری ). گوهر درخشانی که در کلانی و بزرگی اول گوهر باشد. (ناظم الاطباء). گوهر ممتاز در نوع خود. || یکدانه مروارید که صدف را پر کرده باشد. (ناظم الاطباء). || (اِخ ) نام گوهری است افسانه ای که نزد خسرو پرویز بود و چون آن را برشته بسته بدریا می انداختند وبعد از ساعتی که برمی آوردند گوهرهای بسیار بر اطراف او چسبیده بود. (برهان قاطع) (از فرهنگ نظام ) (از آنندراج ). شیخ آذری آن را بنظم در آورده :
هست دری که خسروان جویند
که ورا شاه گوهران گویند
آن گهر را بسلسله غواص
میفرستد به اذن شه بمغاص
هر کجا گوهری است در دریا
آن گهر میکشد بخویش او را
برکشندش بسان مغناطیس
بسته بر خویش درهای نفیس .

(از فرهنگ نظام ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.