اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شایب

نویسه گردانی: ŠAYB
شایب . [ ی ِ ] (ع ص ) شائب . مخلوطکننده و آمیزنده . (ناظم الاطباء). || و شیب شایب (شائب ) مبالغه است یعنی پیری بسیار و موی بسیار سفید. (ناظم الاطباء). ج ، شوایب . رجوع به شائب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
باغ شعیب . [ غ ِ ش ُ ع َ ] (اِخ ) نام یکی از دیههای الجبل [ قم ] . (تاریخ قم ص 136).
شعیب آباد. [ ش ُ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بهنام سوخته ٔ بخش ورامین شهرستان تهران . محصول عمده ٔ آن غلات و صیفی و چغندرقند. سکنه ٔ آن 817 تن...
اصحاب شعیب . [ اَ ب ِ ش ُ ع َ ] (اِخ ) پیروان شعیب بن محمد بودند. شعیب در آغاز در زمره ٔ عجارده بود و از میمون پیروی میکرد ولی هنگامی که وی ...
از یاران اصلی و ایرانی حضرت مهدی است از اهالی سرزمین پهله یا پهلو قدیم است این سرزمین شامل شهرهای اصفهان- ری همدان- کرمانشاه- دینور و ماسبذان و مه...
ابوبکربن شائب . [ اَ بو ب َ رِ ن ِ ءِ ] (اِخ ) محدثی است متأخر.
ابراهیم بن شعیب . [ اِ م ِ ن ِ ش ُ ع َ ] (اِخ ) یکی از هفت محدث است که از سحنون روایت کرده اند. در اواسط قرن سوم هجری در البیره ۞ یکی ا...
جزیره ٔ شیخ شعیب . [ ج َ رَ ی ِ ش َش ُ ع َ ] (اِخ ) همان جزیره ٔ لاوان واقع در غرب جزیره ٔقیس است . رجوع به سرزمینهای خلافت شرقی ص 281 شود.
ابراهیم بن شعیب مدنی . [ اِ م ِ ن ِ ش ُ ع َ ب ِ م َ دَ ] (اِخ ) یکی از رجال حدیث است . ابن وهب از او روایت کرده و ابن معین او را بضعف روای...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.