شایع کردن
نویسه گردانی:
ŠAYʽ KRDN
شایع کردن . [ ی ِ ک َ دَ ](مص مرکب ) فاش کردن . آشکارا کردن . ظاهر نمودن . به این و آن گفتن . همه کس مطلع شدن . منتشر ساختن : خان را بشارت داده آمد تا... این خبر شایع و مستفیض کنند چنانکه بدور و نزدیک رسد. (تاریخ بیهقی ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.