اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شئون

نویسه گردانی: ŠʼWN
شئون . [ ش ُ ] (ع اِ) ج ِ شأن . رجوع به شأن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تجلی ذات مطلق در مقام جلا به اشتیاق رؤیت خویش در حیات و حیات خارجی - مقام و منزلت موجود خارجی در مرتبه خود را شئون حیاتی می گویند
شئون ذاتیه . [ ش ُ ن ِ تی ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح اهل تصوف اعتبار نقوش اعیان و حقایق است در ذات احدیت چون اعتبار درخت ، شا...
شیون . [ ش ُ ] (ع اِ) ج ِ شان . (غیاث ). || ج ِ شَیْن ، به معنی زشتی و عیب . (غیاث ).
شیون .[ شی وَ ] (اِ) نوحه و ناله و ماتم . (غیاث ) (از آنندراج ). زاری و ناله و افغان و فریاد که در مصیبت و محنت برآرند. (ناظم الاطباء) (از ف...
شور و شیون . [ رُ شی وَ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بانگ و فغان . آه و فغان .
شیون کردن . [ شی وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ناله و افغان کردن . گریه و زاری نمودن . (یادداشت مؤلف ) : ز بس کو همی شیون و ناله کردهمه خلق را...
شیون انگیختن . [ شی وَ اَ ت َ ] (مص مرکب ) فریاد و زاری کردن . آوا سر دادن : چون سگی کو گله به گرگ سپردشیون انگیخت با شبانه ٔ کرد.نظامی .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.