گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شب شناس نویسه گردانی: ŠB ŠNAS شب شناس . [ ش َ ش ِ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) کنایه از خروس عرشی باشد که چون او بانگ آورد خروسهای زمین به صدا درآیند. (از حاشیه ٔ دیوان خاقانی ). || خروس : ماییم مرغ عرش که بر بانگ ما روندمرغان شب شناس نواخوان صبحگاه .خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود