شحد
نویسه گردانی:
ŠḤD
شحد. [ ش َ ] (ع مص ) خواستن . سؤال کردن . || کمین کردن . مترصد شدن . || طلب زندگی خود کردن . || گدایی کردن . || بی سر و پا بودن و گدا بودن . (از دزی ). || شحد الناس من کثر الجرائم ؛ به ستوه آوردن مردم از کثرت دریافت مالیات . (از دزی ج 1 ص 731).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۷ ثانیه
شهد انداختن . [ ش َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) جدا شدن صافی و لطیف چیزی . شهد انداختن انجیر یا خرما یا عسل و مانند آن در ظرفی ؛ جدا شدن صافی و لطیف ...