شخیر
نویسه گردانی:
ŠḴYR
شخیر. [ ش ِخ ْ خی ] (اِخ ) مطرف بن عبداﷲبن شخیر از اعبدمردم و افضل ایشان بود در وقت خود. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
شخیر. [ ش َ ] (ع اِ) آواز گلو. || آواز بینی . (منتهی الارب ). || بانگ اسب . آواز دهان اسب . (منتهی الارب ). || آنچه از کوه بر اثر راه رف...
شخیر. [ ش ِخ ْ خی ] (ع ص ) مرد بسیارآواز از بینی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
شخیر. [ ش َ ] (ع مص ) به معنی شخر. (منتهی الارب ). رجوع به شخر شود.
شخیر. [ ش ِخ ْخی ] (اِخ ) نام شریح بن شخیر حضرمی . (منتهی الارب ).
شخیر. [ ش ِخ ْ خی ] (اِخ ) نام یزیدبن شخیر از روات حدیث . (منتهی الارب ).
شخیر. [ ش ِخ ْ خی ] (اِخ ) نام عبداﷲبن شخیر. صحابی . (منتهی الارب ).