شداد
نویسه گردانی:
ŠDʼD
شداد. [ ش َدْ دا ] (اِخ ) ابن معقل تابعی است و کذا عبداﷲبن شدادبن الهاد و جامعبن شداد. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
بهشت شداد. [ ب ِ هَِ ت ِ ش َدْ دا ] (اِخ ) رجوع به ارم شود.
غلاظ و شداد. [ غ ِ ظُ ش ِ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) به معنی غلاظ شداد است . رجوع به غلاظ شداد شود.- قسمهای غلاظ و شداد ؛ سوگندهای سخت و استوا...
قاضی ابن شداد. [ اِ ن ُ ش َدْ دا ] (اِخ ) یوسف بن رافع. رجوع به ابن شداد بهاءالدین شود.