اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شریف فارسی

نویسه گردانی: ŠRYF FARSY
شریف فارسی . [ ش َ ف ِ ] (اِخ ) محمد شریف پسر خواجه عبدالصمد شیرین قلم و معاصر اکبرشاه هندی از گویندگان و نقاشان نامی بود. رباعی زیر ازوست :
عشقی دارم که دین و ایمان من است
دردی دارم که میر سامان من است
گر عشق جدا شود ز من می میرم
گوید که شریف خازن جان من است .

(از فرهنگ سخنوران ) (قاموس الاعلام ترکی ).


رجوع به فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.