شست یاز. [ ش َ ] (اِ مرکب ) یا شست یازی . مقیاس طولی در قدیم و آن مرکب است از شست و یاز (به معنی طول دو بازوی باز از سر انگشتان یکدست تا سر انگشتان دیگر) (از فرهنگ لغات شاهنامه )
: زلفی چو شست در دل مسکین من فکند
تا بر دلم جهان چو خم شست یاز کرد.
امیر معزی .
بی بدل صدری ورای تو بدل داند زدن
تخت پنجه پایه بر اعدا به چاه شست یاز.
سوزنی .
رجوع به شست یازی شود.