شست یازی . [ ش َ ] (ص نسبی ) مقیاس طولی در قدیم . (ازفرهنگ لغات ولف ). یعنی شست یاز که اندازه ای است : شست یازی کمند؛ یعنی کمندی که شست یاز طول آن است . یاز از یازیدن به معنی دراز کردن و کشیدن است : دیریاز؛ یعنی آنکه دیر می کشد، دوام می کند... یاز به معنی اندازه هم هست که طول دو بازوی باز است از سر انگشتان یک دست تا سر انگشتان دیگری . این اندازه را فرهنگها بازهم خوانده اند ولی یاز معقولتر بنظر می رسد با توجه به «گز» که قلب «گاف » به «یاء» معمول است ولی به «باء» معمول نیست . (از فرهنگ لغات شاهنامه )
: برآمد یکایک به کاخ بلند
به دست اندرون شست یازی کمند.
فردوسی .
رجوع به شست یاز شود.