شش و پنج . [ ش َ
/ ش ِ ش ُ پ َ ] (اِ مرکب )(اصطلاح قمار) نقشها و خالهای کعبتین (طاس ها در اصطلاح امروزی ) شش و بش . || کنایه از قمار است .(برهان ) (آنندراج ). || کنایه از هر چیز که در معرض تلف باشد. (برهان ) (آنندراج )
: تا شدی بهر هفت و نه در رنج
نقد عصمت فتاد در شش و پنج .
امیرخسرو دهلوی (از آنندراج ).
-
شش و پنج بازی ؛ قمار کردن بازی نرد. نرد بازی کردن . (یادداشت مؤلف ).
- || مکر و فریب و غدر. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از آنندراج ).