اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شش و پنج

نویسه گردانی: ŠŠ W PNJ
شش و پنج . [ ش َ / ش ِ ش ُ پ َ ] (اِ مرکب )(اصطلاح قمار) نقشها و خالهای کعبتین (طاس ها در اصطلاح امروزی ) شش و بش . || کنایه از قمار است .(برهان ) (آنندراج ). || کنایه از هر چیز که در معرض تلف باشد. (برهان ) (آنندراج ) :
تا شدی بهر هفت و نه در رنج
نقد عصمت فتاد در شش و پنج .

امیرخسرو دهلوی (از آنندراج ).


- شش و پنج بازی ؛ قمار کردن بازی نرد. نرد بازی کردن . (یادداشت مؤلف ).
- || مکر و فریب و غدر. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
شش و پنج زن . [ ش َ / ش ِ ش ُ پ َ زَ] (نف مرکب ) قمارباز. (ناظم الاطباء). کنایه از قماربازان باشد. (برهان ) (آنندراج ). || پاک و بی عیب . (ناظ...
شش و پنج زنان . [ ش َ / ش ِ ش ُ پ َ زَ] (نف مرکب ) شش و پنج زن . رجوع به شش و پنج زن شود.
پنج و شش . [ پ َ ج ُ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) حواس خمسه و جهات شش گانه : پس بپرسیدش که این احوال خوش که برونست از حجاب پنج و شش .مولوی .
پنج و شش و هفت و چهار. [ پ َ ج ُ ش َ / ش ِ ش ُ هََ ت ُ چ َ ] (اِ مرکب ) کنایه از پنج حس و شش جهت و هفت کوکب و چهارطبع باشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.