گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شطرنج بازیدن نویسه گردانی: ŠṬRNJ BAZYDN شطرنج بازیدن . [ ش ِ / ش َ رَ دَ ] (مص مرکب ) شطرنج بازی کردن . شطرنج باختن . (یادداشت مؤلف ) : عشق بازیدن چنان شطرنج بازیدن بودعاشقا گردن نبازی دست سوی اومیاز. منوچهری .رجوع به شطرنج باختن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود