اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شعب

نویسه گردانی: ŠʽB
شعب . [ ش ِ ] (ع اِ) راه در کوه . ج ، شِعاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). راهی که در کوه باشد. (غیاث اللغات ). غار. (غیاث اللغات ) ۞ . دَرِ کوه . (دهار) (مهذب الاسماء). در غاله . (زمخشری ) : آشیانه گرفتند برشقی راسخ و شعبی راسی . (سندبادنامه ص 120). تنی چند از مردان واقعه دیده ٔ کارآزموده را بفرستادند تا در شعب جبل پنهان شدند. (گلستان سعدی ). || بیراهه در زیر زمین . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || گشادگی میان دو کوه . ج ، شِعاب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || شکاف و رخنه . (ناظم الاطباء). || داغی است مر شتران را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || حی (قبیله ٔ) بزرگ . || ناحیه ، ج ، شِعاب . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
شاب . (ع اِ) زاج و ژاک . (ناظم الاطباء). رجوع شود به شب و زاج . || خرمل است (فهرست مخزن الادویه ). || اسم درخت ماهودانه است . (تحفه ٔ ...
شاب . [ شاب ب ] (ع ص ) جوان از وقت بلوغ تا سی وچهار سال . (دهار). مرد جوان . شباب بفتح جمع و منه الحدیث : سیدا شباب اهل الجنة، و بجز این کل...
شاب . [ ب ب ] (اِخ ) الظریف . (661 - 688 هَ . ق .). محمدبن عفیف . او را دیوانی است . (کشف الظنون ). محمدبن سلیمان بن علی بن عبداﷲ التلمسانی معر...
شاب رومی . [ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) فلفل سفید است . (نسخه ٔ خطی تحفه ٔ حکیم مؤمن متعلق به کتابخانه ٔ مؤلف ۞ ) (اختیارات بدیعی ) (فه...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.