شعرة
نویسه گردانی:
ŠʽR
شعرة. [ ش َ رَ ] (ع اِ) موی ، و هی اخص من الشعر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و رجوع به شَعر و موی شود. || واحد موی یعنی یک موی . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). یک موی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یک تار موی . ج ، شعرات . (مهذب الاسماء). || دختر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) پیری . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
شارح . [ رِ ] (ع ص ) روشن کننده . (دهار). بیان کننده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مبین . مفسر. آنکه شرح کند. مقابل ماتن . ج ، شارحین ، شُرّا...