اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شعله افشاندن

نویسه گردانی: ŠʽLH ʼFŠANDN
شعله افشاندن . [ ش ُ ل َ / ل ِاَ دَ ] (مص مرکب ) مشتعل کردن . افروختن . برافروختن .شعله ور ساختن . کنایه از سخت روشن کردن :
زآتشین تیغی که خاکستر کند دیو سپید
شعله درشیر سیاه سیستان افشانده اند.

خاقانی .


گویی از آتش شهاب فلک
شعله در دیو کافر افشانده ست .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.