شقی
نویسه گردانی:
ŠQY
شقی . [ ش َ قی ی ] (ع ص ) بدبخت .ضد سعید. ج ، اشقیاء. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). بداختر. مقابل سعید. مقابل نیک اختر. (یادداشت مؤلف ). بدبخت . ج ، اشقیاء، و شقیّون . (مهذب الاسماء). بدبخت . (دهار) (ترجمان القرآن ص 62) (غیاث ) (از آنندراج ). || رنج بیننده . (از ترجمان القرآن ).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
گردن شقی کردن . [ گ َ دَ ش َ ک َ دَ ] (مص مرکب )گردنکشی کردن . تکبر کردن . و رجوع به گردن شقی شود.