اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شقی

نویسه گردانی: ŠQY
شقی . [ ش ِ قی ی ] (اِخ ) قاضی ابوعبداﷲ عمربن احمر... شقی ، از اهل بغداد و معروف به ابن شق العیانی بود. وی از محمدبن ابراهیم بن منذر نیشابوری و علی بن عباس مقانعی و جز آن دو روایت شنید و دارقطنی و برقانی و ابونعیم اصبهانی و دیگران از او روایت دارند. او از شقه بشمار است . (از لباب الانساب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
گردن شقی کردن . [ گ َ دَ ش َ ک َ دَ ] (مص مرکب )گردنکشی کردن . تکبر کردن . و رجوع به گردن شقی شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.