گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شکار گردیدن نویسه گردانی: ŠKAR GRDYDN شکار گردیدن . [ ش َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) شکار شدن . (یادداشت مؤلف ). مغلوب گشتن : اکنون شکار آن مژه گردید شیخ شهرشهباز ما کبوتر یاهو گرفته است . خان آرزو (از آنندراج ).و رجوع به شکار گشتن و شکار شدن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود