شکاری
نویسه گردانی:
ŠKARY
شکاری . [ ش ِ ] (اِخ ) تیره ای از ایل باصری (از ایلات خمسه ٔ فارس ). (جغرافیای سیاسی کیهان ص 87).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
شکاری . [ ش َرا ] (ع اِ) ج ِ شَکِرَة، به معنی شتر ماده ٔ پرشیر. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
شکاری . [ ش ِ ] (ص نسبی ) هر چیز منسوب و متعلق و مربوط به شکار. آنچه در شکار بکار رود، چون : باز شکاری ، سگ شکاری ، اسب شکاری ، تفنگ شکاری . ه...
مرغ شکاری . [ م ُ غ ِ ش ِ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) جارحة. مرغ رباینده . پرنده ای که با شکار سایر پرندگان یا جانوران دیگر زندگانی می کند و منقا...
جامه ٔشکاری . [ م َ / م ِ ی ِ ش ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) لباس سبزی که برای فریب نخجیر پوشند تا نخجیر آنرا سبزه گمان برده رم نخورد. (آنندر...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.