اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شکایت بردن

نویسه گردانی: ŠKAYT BRDN
شکایت بردن . [ ش ِ ی َ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) گله کردن . شکوه نمودن . اظهاردرد و شکایت کردن . (از یادداشت مؤلف ) :
از دشمنان برند شکایت بدوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم ؟

سعدی .


چه دشمنی که نکردی چنانکه خوی تو باشد
به دوستی که شکایت به هیچ دوست نبردم .

سعدی .


سعدی ز دست دوست شکایت کجا برم
هم صبر بر حبیب چو صبر از حبیب نیست .

سعدی .


پسر از بی طاقتی شکایت پیش پدر برد. (گلستان ).
از دشمنان برند شکایت به نزد دوست
چون دوست دشمن است شکایت کجا برم ؟

اظهری (از امثال و حکم ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.