شکر داشتن . [ ش ُت َ ] (مص مرکب ) سپاس داشتن . ثنا داشتن . خرسند و خشنود بودن . مقابل گله داشتن و شکوه داشتن
: زلفش نگر دلال دل از من چه پرسی حال دل
زآن زلف پرس احوال دل یا شکر دارد یا گله .
خاقانی .
نی نی از بخت شکرها دادم
چند شکوی که شوک بی ثمر است .
خاقانی .