اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شکست خوردن

نویسه گردانی: ŠKST ḴWRDN
شکست خوردن . [ ش ِ ک َ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) انهزام . شکست یافتن . شکست دیدن . مغلوب شدن . (یادداشت مؤلف ). منهزم شدن . (زمخشری ) (ناظم الاطباء). انهزام یافتن و متفرق و پریشان گشتن . (ناظم الاطباء).
- امثال :
جنگ را یک تن میکند شکست را یک تن میخورد . (امثال و حکم دهخدا).
دوثة: اقبان ؛ شکست خوردن از دشمن . اکصاص . کفاء؛ شکست خوردن قوم . عبعبة. کشف . هب . هبوب . (منتهی الارب ). || چاک خوردن . ترک برداشتن . شکاف پیدا کردن بنا و غیره . (از یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.