اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شکسته بندی

نویسه گردانی: ŠKSTH BNDY
شکسته بندی . [ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل شکسته بند. جبر. ردادی . مجبری . آروبندی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شکسته بند شود. || آرام بخشی دلهای شکسته . آسوده ساختن خاطرهای آزرده :
هر کجا دل شکسته ای بینند
کارشان جز شکسته بندی نیست .

خاقانی .


و رجوع به شکسته بند شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.