گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شکسته حالی نویسه گردانی: ŠKSTH ḤALY شکسته حالی . [ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) بینوایی . تهیدستی . پریشانی . (ناظم الاطباء). رجوع به شکسته حال شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود