شکسته زبانی
نویسه گردانی:
ŠKSTH ZBANY
شکسته زبانی . [ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ زَ] (حامص مرکب ) حالت و صفت شکسته زبان . لثغت . لکنت . ادای حروف از غیر مخرج اصلی آنها. (یادداشت مؤلف ).
رجوع به شکسته زبان شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.