شکل
نویسه گردانی:
ŠKL
شکل . [ ش َ ] (ع مص ) پوشیده شدن کاری و مشتبه شدن . || رسیدن بعض انگور و یا سیاه گردیدن و به پختن درآمدن . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). || مقید به نقطه و اعراب گردانیدن کتاب و واضح و پیدا گردانیدن آنرا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نقطه و عجم بر زدن . (تاج المصادر بیهقی )(المصادر زوزنی ). خجک و حرکت نهادن کتابت را. ذبر. (یادداشت مؤلف ). || شکال را میان تصدیر وتنگ شتر بستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || شکال بستن پای ستور را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). شکال بر اسب نهادن . (المصادر زوزنی ). شکال بر اسب و مرغ نهادن . (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
شکل . [ ش َ ] (ع اِ) مانند. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن ص 62) (زمخشری ). شبه . مثل . (از اقرب ال...
شکل . [ ش َ ک َ ] (ع مص ) ناز کردن و کرشمه نمودن زن . || سپید شدن تهیگاه گوسپند. || سرخ و سپید شدن چشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم ...
شکل . [ ش ِ ] (ع اِ) مانند. شبه . مثل . (ناظم الاطباء). مانند. (از منتهی الارب ). || ناز. غنج . دلال . (ناظم الاطباء): امراءة ذات شکل ؛ زن صاح...
شکل . [ ش ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَشکَل و شَکلاء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به اشکل و شکلاء شود.
شکل . [ ش ُ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ شکال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به شکال شود.
شکل . [ش َ ک َ / ش َ ک ْ ] (اِخ ) ابن حمید عیسی . صحابی است و پسرش وشیتربن شکل محدث و اسماء بنت شکل صحابیة و در همه به سکون کاف نیز روایت...
شکل . [ ش َ ک َ ] (اِخ ) نام پدر بطنی از تازیان . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
بی شکل . [ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) ۞ (از:بی + شکل ) که شکل و هیأت معین ندارد. اجسام بی شکل .مقابل متبلور. (یادداشت مؤلف ). رجوع به شکل شو...
خوب شکل . [ ش َ ] (ص مرکب ) خوشگل . قشنگ . خوش سیما. خوش صورت .
خوش شکل . [ خوَش ْ / خُش ْ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) خوش قواره . خوش ریخت . خوب شکل . نکوروی .