اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شکل کردن

نویسه گردانی: ŠKL KRDN
شکل کردن . [ ش َ / ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شکل ساختن . صورتی پدید آوردن . (فرهنگ فارسی معین ). || احداث هیأت و حرکتی در روی یا سایر اعضاکه موجب خنده شود شبیه به ادا درآوردن و در محاوره گویند فلانکس شکلک می سازد به همین معنی . (از تعلیقات فروزانفر بر فیه ما فیه ص 256). شکلک درآوردن . (فرهنگ فارسی معین ) : مسخره ای داشت عظیم مقرب ... هرچند که جهد می کرد پادشاه بر وی نظر نمیکرد که اوشکلی کند و پادشاه را بخنداند. (فیه مافیه ص 24). و رجوع به ترکیب «شکلک کردن » در ذیل ماده ٔ شکلک شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
چنور برهانی
۱۳۹۰/۱۰/۲۰ Iran
0
0

من خود کجا ترسم ازو شکلی بکردم بهر او من گیج کی باشم ولی قاصد چنین گیجیده¬ام
( غزلیات شمس 3/1372/6)


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.