اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شکم

نویسه گردانی: ŠKM
شکم . [ ش َ ک ِ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ص ) گرسنه . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
شکم خاریدن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از بهانه کردن و عذر آوردن باشد. (برهان ) (از غیاث ) (از ناظم الاطباء). کنایه ازبهانه کردن است ....
شکم انداختن . [ ش ِ ک َ اَ ت َ ](مص مرکب ) مرادف شکم داشتن . (آنندراج ) : شکم انداخته ابر بهاری شده آبستن گوهر نثاری . حکیم زلالی (ازآنندراج...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
باریک شکم شدن . [ ش ِ ک َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) لاغر شدن شکم از گرسنگی و جز آن . باریک شدن شکم ؛ هَصیم . (منتهی الارب ).
سردر شکم نهادن . [ س َ دَ ش ِ ک َ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از پنهان شدن . (آنندراج ) : زودش بسان استره سر در شکم نهاددر عهد تو هر آنکه ...
نام از شکم افتادن . [ اَ ش ِ ک َ اُ دَ ] (مص مرکب ) نابوده و معدوم شدن . (ناظم الاطباء).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.