اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شکم خالی

نویسه گردانی: ŠKM ḴALY
شکم خالی . [ ش ِ ک َ ] (ص مرکب ) کنایه از گرسنه . (از یادداشت مؤلف ) :
درونت حرص نگذارد که زربر دوستان پاشی
شکم خالی چو نرگس باش تا دستت درم گردد.

سعدی .


|| کنایه از میان تهی . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.