اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شکن کاری

نویسه گردانی: ŠKN KARY
شکن کاری . [ ش ِ ک َ ] (حامص مرکب ) سخن بیهوده و بیمعنی گفتن . (ناظم الاطباء). حرف بی صرفه و محل گفتن . (برهان ). || کارشکنی کردن . (برهان ). || بی آبرو کردن و شرمنده کردن . (ناظم الاطباء). بی عزت کردن . || شکست دادن به طعن . (برهان ). کنایه از شکستن به طعن دیگری را. (انجمن آرا) (آنندراج ) :
نه آن ترکم که من تازی ندانم
شکن کاری و طنازی ندانم .

نظامی .


|| متهم کردن . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.