اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شکوه داشتن

نویسه گردانی: ŠKWH DʼŠTN
شکوه داشتن . [ ش َ / ش ِ وَ / وِ ت َ ] (مص مرکب ) گله داشتن . شکایت داشتن . گله مند بودن . (یادداشت مؤلف ) :
گر نظیری شکوه از بی مهریت دارد، مرنج
عیب مولا را چو پوشد بنده دولتخواه نیست .

نظیری .


صائب از ناز و عتاب او ندارم شکوه ای
مد احسانی است از ابروی او هر چین مرا.

صائب تبریزی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
شکوه داشتن . [ ش ِ ت َ ] (مص مرکب ) ترس داشتن . دارای ترس و بیم بودن . خطیر شمردن : مرا رفت باید به البرز کوه به کاری که بسیار دارد شکوه . ...
شکوه داشتن . [ ش ُ ت َ ] (مص مرکب ) نهیب . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). توقیر. (المصادر زوزنی ). جاه و جلال داشتن . بزرگ و با فر و شکو...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.