شکوهناک
نویسه گردانی:
ŠKWHNAK
شکوهناک . [ ش ُ ] (ص مرکب ) باشکوه . باجلال . بامهابت . (ناظم الاطباء). شکوهمند. رجوع به شکوهمند شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
شکوه ناک . [ ش َ / ش ِ وَ / وِ ] (ص مرکب ) گله مند. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شکوه و گله مند شود.