اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شلشال

نویسه گردانی: ŠLŠAL
شلشال . [ ش َ ] (ع مص ) چکانیدن کمیز خود را و متفرق و پریشان انداختن آنرا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || چکانیدن آب را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۳ ثانیه
شلشال . [ ش َ ] (ع اِمص ) پراکنده و متفرق انداختگی کمیز و جز آن (اسم است شلشلة را). (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء...
شَل. ا. هندی. بّه هندی. سفرجل هندی [docynia indica] "نام هندی، سفرجل هندی است و آن میوه ای گرد به منزله جلوز است که پوست ندارد." از قهرمان، ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.