اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شل شدن

نویسه گردانی: ŠL ŠDN
شل شدن . [ ش ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ضعیف شدن . سست شدن . (فرهنگ فارسی معین ).
- شل شدن پای کسی ؛ آهسته رفتن او برای رغبت به چیزی . (یادداشت مؤلف ). ناگهان نرم رفتن در حرکت تندیا متعارف به مناسبت دیدن چیزی و خواهان آن شدن . به سبب توجه به چیزی و رغبت کردن بدان از تند رفتن به نرم رفتن گراییدن ...
- || مجازاً، نمایانی میل کسی به چیزی .
- || سست شدن در تعقیب کاری . (یادداشت مؤلف ) :
چون بدید آن روی همچون برگ گل
مضطرب گردید و شد پاهاش شل .

مولوی (از آنندراج ).


|| وارفتن . (فرهنگ فارسی معین ). || با آب بیشتری آمیختگی یافتن . (یادداشت مؤلف ). آبکی شدن . (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
شل شدن . [ ش َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) از کار بازماندن دست و پا که در اراده ٔ شخص نباشد. (ناظم الاطباء). لنگ شدن . (یادداشت مؤلف ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.