گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شم نویسه گردانی: ŠM شم . [ ش َ ] (اِخ ) نام پادشاه کابل جد گرشاسب . (مزدیسنا و ادب پارسی ص 417) : ز شم زآن سپس اثرط آمد پدیدو زین هر دو شاهی به اثرط رسید.اسدی (ایضاً). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی میرزاقشم شم میرزاقشم شم . [ ق َ ش َ ش َ ] (اِخ ) شاعر اصفهانی اوایل قرن چهاردهم هجری است . وی را مهازلات زیبائی است و به جنگ صادق ملارجب می رفته است... میرزا قشم شم میرزاقشم شم. [ ق َ ش َ ش َ ] (اِخ ) شاعر اصفهانی اوایل قرن چهاردهم هجری است . وی را مهازلات زیبائی است و به جنگ صادق ملارجب می رفته است . چنانکه در دو... شم-ل شم-ل . [ ش ُ م ُ ] (ع اِ) ج ِ شِمال و شَمال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به شمال شود. پر شم این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. مشک شم مشک شم . [ م ُ / م ِ ش َم م ] (ص مرکب ) خوشبوی . که بوی مشک دهد : اکنون صبای مشک شم آرد برون خیل و حشم .ناصرخسرو. شم آباد شم آباد. [ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طبس بخش صفی آباد شهرستان سبزوار. سکنه ٔ آن 764 تن . آب آن از قنات . محصول عمده ٔ آنجا غلات ، پنبه ... شم غازان شم غازان . [ ش َ ] (اِخ ) شنب غازان . شام غازان . رجوع به شنب غازان شود. شم-ع جهان شم-ع جهان . [ ش َ ع ِ ج َ ] (اِخ ) نام برادر محمدخان ، خان کاشغر. در اوایل قرن نهم هجری می زیست . (یادداشت مؤلف ). شم فقاهتی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود