شمشیر
نویسه گردانی:
ŠMŠYR
شمشیر. [ ش َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه کرمانشاه به پاوه میان گردنه ٔ شمشیر و امامزاده در121 هزارگزی کرمانشاه . (یادداشت مؤلف ). دهی است ازدهستان جوانرود بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج . سکنه ٔ آن 456 تن . آب آن از چشمه و رودخانه . محصول عمده ٔ آنجا غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
گیسوی شمشیر. [ سو ی ِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صاحب منتهی الارب در ذیل کلمه ٔ کلب آرد: گیسوی شمشیر و بند آن . و در اقرب الموارد در ذیل هم...
قائمه ٔ شمشیر. [ ءِ م َ / م ِ ی ِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دسته ٔ شمشیر. قبضه ٔ شمشیر.
گردنه ٔ شمشیر. [ گ َ دَ ن َ ی ِ ش َ ](اِخ ) گردنه ای است در راه کرمانشاه به نوسود میان گردنه ٔ کریوه و شمشیر، واقع در 119000گزی کرمانشاه .
شمشیر تیز و برنده ای که شاه دیونیزوس برای نشان دادن خطری که هرلحظه یک پادشاه را تهدید می کند بالای سر داموکلس (یکی ازدرباریانش که یک روز به جای او بر ...
گردن به شمشیر خاریدن . [ گ َ دَ ب ِ ش َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از اقرار کشته شدن به خود دادن باشد. (برهان ). اقرار به کشته شدن خود دادن . (آ...