گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شناس کردن نویسه گردانی: ŠNAS KRDN شناس کردن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آشنا کردن . معرفی کردن . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. چنور برهانی ۱۳۹۰/۱۰/۲۶ 0 0 شناس کردن: شناختن، بازدانستن چیزی از روی صفات و آثار (فرزانفر) تا نکنی شناس او، از دل خود قیاس او او دگرست و تو دگر هان که قرابه نشکنی (5/2482/5) غزلیات شمس برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود