شور
نویسه گردانی:
ŠWR
شور. (اِ) (دستگاه ...) (اصطلاح موسیقی ) این دستگاه ریشه ٔ بسیار قدیم دارد و مبنای بیشتر موسیقی های محلی و موسیقی معمول در ایلات بشمار میرود واینک به ذکر نغمه های شور و گوشه های آن می پردازیم :
الف - نغمه ٔ ابوعطا؛ این نغمه از درجه ٔ دوم دوره ٔ دستگاه شور آغاز میگردد که در عین حال نت ایست بشمار میرود. نت شاهد آن درجه ٔ چهارم دوره است و نت متغیر ندارد. اینک نمونه هائی از آغاز گوشه های مهم آن : درآمد و حجاز؛ که نت شاهد آن درجه ٔ پنجم دوره ٔ دستگاه شور و نت ایست آن مایه ٔ آن است . چهارباغ ؛ قطعه ٔ ضربی است که با اشعاری با وزنی مخصوص همراهی میشود مانند:
چه شود به چهره ٔ زرد من
نظری ز راه وفا کنی .
ب - نغمه ٔ بیات ترک ؛ نت شاهد این نغمه درجه ٔ سوم گام شور و نت ایست آن درجه ٔ هفتم آن است . چند مثال از آغاز گوشه های مهم آن : درآمد و قطار؛ در ایلات کرد بسیار معمول است و اغلب با اشعار باباطاهر همراهی میشود. درجه ٔ دوم شور شاهد آن و هفتم آن از طرف بم نت ایست است . فیلی ؛ که نت شاهد آن درجه ٔ هفتم گام شور و نت ایست آن درجه ٔ سوم گام است .
ج - نغمه ٔ افشاری ؛ در این نغمه درجه ٔ چهارم دستگاه شور نت شاهد و درجه ٔ دوم آن نت ایست و درجه ٔ پنجم نت متغیر است که معرف حالت مالیخولیائی این نغمه است . در این نغمه بیان شکایت و غم و اندوه مناسب تر است . گوشه های مهم آن : درآمد و جامه دران ؛ که از درجه ٔ پنجم گام شور آغاز میگردد و این درجه در عین حال نت متغیر است . مثنوی پیچ ؛ از درجه ٔ هفتم گام شور از طرف بم آغاز می گردد. درجه ٔ چهارم گام نت شاهد آن و درجه ٔ دوم نت ایست محسوب میشود. دارای ریتم مشخصی است که معرف نام آن می باشد و اغلب اشعار مولوی با آن خوانده میشود. قرائی ؛ از درجه ٔ هفتم گام شور آغاز میگردد و این درجه در عین حال نت شاهد محسوب میگردد و نت ایست آن درجه ٔ پنجم گام است . شاه ختائی ؛ از درجه ٔ هفتم گام از طرف بم آغاز می گردد. درجه ٔ سوم گام نت شاهد و درجه ٔ دوم نت ایست آن بشمار میرود.
د - نغمه ٔ دشتی ؛ این نغمه از درجه ٔ سوم گام شور آغاز می شود. درجه ٔ پنجم گام نت شاهد آن است که در عین حال نت متغیرنیز می باشد. نت ایست این نغمه همان نت مایه ٔ شور است . و گوشه های مهم آن عبارتند از: درآمد، دوبیتی که بر روی آن اغلب اشعار باباطاهر خوانده میشود، گیلکی وگبری و بیات ترک ؛ از درجه ٔ چهارم گام شور آغاز میگردد.
چهار نغمه ٔ ابوعطا، بیات ترک ، افشاری و دشتی در ردیف موسیقی ایران بسیار معمول اند و هر یک به تنهائی استقلال دارند و دارای گوشه های مهم دیگری می باشند مثلاً سیخی و سملی در ابوعطا، دوگاه و روح الارواح در بیات ترک ، نهیب در افشاری ، بیدکانی ، چوپانی ، غم انگیز، سرنج و کوچه باغی در دشتی . در خود دستگاه شور نیز گوشه های مهمی نواخته میشود که مجموعه ٔ آنها بنام دستگاه شور معروفند.اینک به ذکر چند مثال از آن می پردازیم :
شهناز؛ از درجه ٔ سوم گام شور آغاز میگردد، شاهد آن درجه ٔ چهارم ، متغیر آن درجه ٔ پنجم و نت ایست آن درجه ٔ هفتم از طرف بم است .
گریلی ؛ درجه ٔ چهارم گام شور نت شاهد آن است .
ملانازی ؛ درجه ٔ هفتم گام نت شاهد آن و درجه ٔ سوم گام نت ایست آن است .
بزرگ ؛ درجه ٔ هشتم گام شور نت شاهد آن است که در عین حال نت ایست محسوب میشود.
رهاب ؛ از درجه ٔ هفتم گام از طرف بم آغاز میگردد و درجه ٔ چهارم گام نت شاهد آن است .
گوشه های دیگر دستگاه شور از این قرارند: زیرکش سلمک ، سلمک ، گلریز، صفا، خارا، قجر، حزین ، قراچه ، رهاوی ، دستان عرب ، تپه نگار، بغدادی ، چهارپاره ، برگردان ، مسیحی ، حسینی ، عراق ،نهفت شکسته ، اوج ، غم انگیزم عقده گشا، کوچه باغی ، نشابورک ، ضرب اصول ، نیشابور، حاجیانی ، دشتستانی ، آذربایجانی ، خسروانی ، مهربانی . (شرح ردیف موسیقی ایران نوشته ٔ مهدی برکشلی گردآوری موسی معروفی صص 38 - 44).
واژه های همانند
۱۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
شال شور. (نف مرکب ) که شال شوید. کسی که عملش شال شویی باشد : اگر می نبافد چه داند کسی که او شالشور است یا شالباف .حکیم قاسم کرمانی (خارست...
آب شور. [ ب ِ ] (اِخ ) نام یکی از سه آبراهه ٔ رودطاب در حدود فارس ، و نام دیگر آن آب شولستان است .
پای شور. (اِ مرکب ) شعوری به نقل از جهانگیری آرد: که آن سازیست پست ترین سازها. - انتهی . این کلمه مصحف پای ستور است . رجوع به پای ستور ...
پست شور. [ پ َ ] (نف مرکب ) کبچه ای که بدان پست آشورند: مِجدَح ؛ کبچه ٔ پست شور. مخوض ؛ کبچه یا چیزی که بدان شراب زنند تا آمیزد و مِجدَح پست...
چشم شور. [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) در تداول عامه ، آلتی برای شست و شوی چشم . لهجه ٔ عامیانه ٔ چشم شوی . ظرفی از بلور یا غیر آن که دهانه اش بفرا...
دست شور. [ دَ ] (نف مرکب ) دست شوی . (یادداشت مرحوم دهخدا): آفتابه ٔ دست شور؛ آفتابه که با آن دست شویند.
چنگ شور. [ چ َ ] (اِخ ) دهی است ازبخش پشت آب شهرستان زابل . در هیجده هزارگزی شمال باختری بنجار و دوازده هزارگزی راه فرعی ادیمی بزابل وا...
رخت شور. [ رَ ] (نف مرکب ) ۞ لهجه ٔ عامیانه ٔ رخت شو و رختشوی . مرد و یا زنی که جامه می شوید. (ناظم الاطباء). جامه شوی . آنکه به مزد جامه ٔ ک...
رود شور. [ دِ ] (اِخ ) محلی است . در 59هزارگزی تهران میان شهر و پرندک و آنجا ایستگاه راه آهن است .
رود شور. [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوه از شهرستان بوشهر واقع در 36هزارگزی جنوب شرقی گناوه و در کنار رودخانه ٔ شور. منط...