شور و مور. [ رُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) شوم و ضعیف ، چه شور بمعنی شوم و نحس و نامبارک و مور بمعنی حقیر و ضعیف است و هرگاه خواهند کسی را یا چیزی را به زبونی و ناتوانی و حقارت وانمایند گویند «شور و مور است ». (برهان ). درمانده و ضعیف و ناتوان و حقیر و کمینه و فرومایه و خوار و سفله و زبون . (ناظم الاطباء). || (اِ مرکب ) شور و غوغا و آشوب . (برهان ). آشوب و غوغا. شور و غوغا و انقلاب . (فرهنگ فارسی معین ). غوغا و آشوب و هنگامه . (ناظم الاطباء)
: ز بهر دو طامات ژاژ و مزخرف
همه ساله با خلق در شور و مورم .
سنائی .
و رجوع به شورمور شود.