شورة
نویسه گردانی:
ŠWR
شورة. [ ش َ رَ ] (ع اِمص ) خجلت و شرمندگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خجلت . شیار. (از اقرب الموارد). و رجوع به شیار شود.
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
شوره گیاه . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) گیاه شور. گیاه و علف شور و نمکین : جَعم ؛ آرزومند گشتن شتر به شوره گیاه . طَحْماء؛ شوره گیاه . غذامة؛ نوعی از...
دویت شوره . [ دَ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) محراک . دویت آشور. دوات آشور. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به دویت آشور شود.
شوره دادن . [ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) پدید آمدن شوره (جسم نمک مانند) در روی جسمی . شوره پس دادن جسمی : سختیان را گرچه یک من پی دهی شور...
اگزما(درماتیت)ECZEMA
اگزماازیک کلمه یونانی به معنای جوش بالا آمده است. اگزما و درماتیت بیماریهایی هستندکه علائم آنها درواقع واکنش پوست به عوامل ...