اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شورة

نویسه گردانی: ŠWR
شورة. [ شو / ش َ رَ ] (ع اِ) منظر و تماشاگاه و هر جائی که در آنجا چیزی دیده شود. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
شوره گیاه . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) گیاه شور. گیاه و علف شور و نمکین : جَعم ؛ آرزومند گشتن شتر به شوره گیاه . طَحْماء؛ شوره گیاه . غذامة؛ نوعی از...
دویت شوره . [ دَ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) محراک . دویت آشور. دوات آشور. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به دویت آشور شود.
شوره دادن . [ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) پدید آمدن شوره (جسم نمک مانند) در روی جسمی . شوره پس دادن جسمی : سختیان را گرچه یک من پی دهی شور...
اگزما(درماتیت)ECZEMA اگزماازیک کلمه یونانی به معنای جوش بالا آمده است. اگزما و درماتیت بیماریهایی هستندکه علائم آنها درواقع واکنش پوست به عوامل ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.