اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شوره زار

نویسه گردانی: ŠWRH ZʼR
شوره زار. [ رَ /رِ ] (اِ مرکب ) شورستان . شورسان . (یادداشت مؤلف ). زمینی که دارای شوره باشد. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). کویر. (صحاح الفرس ). شورکات . شوره کات . زمین شور. (ناظم الاطباء). زمین پر از شوره که در آن گیاه نروید. شوره زمین . (فرهنگ فارسی معین ) :
کف جوادتو چون ابر بهار است راست
زو زده بر شوره زار ژاله چو بر کشتمند.

سوزنی .


باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
در باغ لاله روید و در شوره زار خس .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.