اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شوریده زلف

نویسه گردانی: ŠWRYDH ZLF
شوریده زلف . [ دَ / دِ زُ ] (ص مرکب ) ژولیده موی . (ناظم الاطباء) :
گر نداری باورم بشنو که خلقان کرده اند
نام اوشوریده زلف و نام من شوریده حال .

امیر معزی .


دستار درربوده سران را به باد زلف
شوریده زلف و مقنعه ٔ عید بر سرش .

خاقانی .


|| از اسمهای محبوب است . (از آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.