اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شوریده کار

نویسه گردانی: ŠWRYDH KAR
شوریده کار. [ دَ / دِ ] (ص مرکب ) پریشان کار. (از آنندراج ). آنکه کارهای وی درهم باشد. (ناظم الاطباء) :
بحکم آنکه بس شوریده کارم
چو زلف خود دلی شوریده دارم .

نظامی .


|| (اِ مرکب ) کار نابسامان و آشفته و مختل و درهم : شوریده کاری در پیش داریم و صواب رفتن به هرات بود و با آن قوم صلحی نهادن . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 633). التخاخ ، ایتلاخ ؛ شوریده شدن کار. (تاج المصادر بیهقی ). التباس ؛ شوریده شدن کار. (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.