شوق
نویسه گردانی:
ŠWQ
شوق . [ ش َ ] (ع مص ) بستن طناب را به میخ و استوار کردن و آویختن : شاق الطنب الی الوتد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بستن طناب را به میخ و محکم کردن آن را (از باب نصر). (ناظم الاطباء). || برپای کردن مَشک را به دیوار: شاق القربة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || برانگیختن و به آرزو آوردن کسی را دوستی دیگری : شاقنی حبها. و یقال : شُق ْ شُق ْ فلاناً؛ یعنی آرزومند گردان او را بسوی آخرت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). آرزومند گردانیدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || آرزومند گشتن . (تاج المصادر). آرزومند شدن .
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
شوق . (ع ص ، اِ) ج ِ اَشْوَق . (منتهی الارب ). عشاق . (اقرب الموارد). عاشقان . (منتهی الارب ). مشتاقان . رجوع به اشوق شود.
شوق . [ ش َ ] (ع اِمص ) آزمندی نفس و میل خاطر.ج ، اشواق . (منتهی الارب ). آرزومندی . (المصادر زوزنی )(مهذب الاسماء). آرزومندی . بویه . (از یاددا...
شوق . [ ش َ وَ ] (اِ) صورتی است از شَبَه ، شَوه . سبج . جزع . حجرالبحیرة. (یادداشت مؤلف ). - مِثل ِ شَبَه یا مِثل ِ شَوَق ؛ در تداول زنان ، سخت ...
شوق درست . [ ش َ / شُو دُ رُ ] (ص مرکب ) صادق در میل و آرزو. (ناظم الاطباء).
شوق ذوق . [ ش َ / شُو ذَ / ذُو ] (اِ مرکب ) خرسندی . خوشی . خواهش . آرزوی . رغبت . (ناظم الاطباء). رجوع به شوق و ذوق شود.
"جلوه شوق" نام کتابی از گزیده غزلیات جلوه (فربود شکوهی) شاعر معاصر (زایش 1348-درگذشت؟) است که در سال 1387 ه.خ از سوی موسسه هنری اردی بهشت به زیور طبع...
شوق دوست نام یکی از آلبومهای موسیقی همایون شجریان است که با آهنگسازی محمدجواد ضرابیان در سال ۱۳۸۳ توسط شرکت فرهنگی-هنری دلآواز منتشر شد.این آلبوم در...
چشمه شوق . [ چ َ م َ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش سمیرم شهرستان شهرضا. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
شوق انگیز. [ ش َ / شُو اَ ] (نف مرکب ) شوق انگیزنده . آنچه در انسان تولید شوق کند. اشتیاق آور. (فرهنگ فارسی معین ). مایه ٔ اشتیاق . که شوق را ...
شوق و ذوق . [ ش َ / شُو ق ُ ذَ / ذُو ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) شوق ذوق . خرسندی و خوشحالی .